کارهای روزمرهٔ ما از یک نگاه به دودسته تقسیم می‌شوند: کارهایی که قصد و غرض ما در نتیجه‌ِ آن تأثیر دارد و کارهایی که قصد و غرض ما در نتیجه آن تأثیر ندارد. برای دسته دوم، مواردی زیادی را می‌توان مثال زد؛ مثلاً اگر شما به گلدان‌هایی که در خانه دارید، آب ندهید، آن‌ها خشک می‌شوند و از بین می‌روند، حالا چه قصدتان این باشد که آن‌ها خشک بشوند و از بین بروند و چه اینکه بخواهید آن‌ها را به سختی عادت بدهید تا مقاوم بشوند! یا حتی اگر به آن‌ها بیش‌ازحد نیاز آب بدهید، باعث خرابی ریشهٔ آن‌ها می‌شوید، حالا چه قصدتان نابود کردن آن‌ها باشد و چه از سرِ لطف و دلسوزی، بیش‌ازحد آن‌ها را آبیاری کرده باشید؛ و موارد شبیه آن، بیشتر از آن است که نیاز به اشاره کردن داشته باشد.
 
اما بخش دیگری از کارهای ما، آن‌هایی هستند که قصد و غرض ما و به عبارت بهتر، نیت ما در نتیجهٔ آن‌ها نقش محوری دارد. اگر با نیت صحیح آن‌ها را انجام بدهیم به نتایجی می‌رسیم که اگر بدون نیت سراغ انجام آن‌ها برویم، هرگز به آن نتایج نخواهیم رسید.
 
مهم‌ترین کارهایی که در این دسته قرار می‌گیرند، اعمال عبادی و معنوی هستند. اعمالی که یک طرف آن‌ها خداست و برای همین، داشتن نیت خالص، شرط اصلی قبولی اعمال ماست. این مسئله تا جایی اهمیت دارد که در آموزه‌های معصومین علیهم‌السلام، پیرامون نیت، احادیث ارزشمند و تأمل‌برانگیزی وارد شده است.
 
یکی از اصحاب امام صادق علیه‌السلام می‌گوید از امام علیه‌السلام در مورد عذاب جاودانه در جهنم و پاداش جاودانه در بهشت سؤال کردم [که چگونه ممکن است کسی به خاطر اعمال محدود خود در دنیا، دچار عذاب ابدی بشود و یا به پاداش ابدی دست پیدا کند؟]. امام صادق علیه‌السلام در جواب فرمود:
 
إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ النَّارِ فِی النَّارِ لِأَنَ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِی الدُّنْیَا أَنْ لَوْ خُلِّدُوا فِیهَا أَنْ یَعْصُوا اللَّهَ أَبَداً وَ إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ الْجَنَّةِ فِی الْجَنَّةِ لِأَنَ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِی الدُّنْیَا أَنْ لَوْ بَقُوا فی‌ها أَنْ یُطِیعُوا اللَّهَ أَبَداً فَبِالنِّیَّاتِ خُلِّدَ هَؤُلَاءِ وَ هَؤُلَاءِ ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ تَعَالَی «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ»‌ أَیْ عَلَی نِیَّتِه؛
جهنمی‌ها در حقیقت به این دلیل در آتش جهنم جاودانه می‌مانند، چون نیت آن‌ها این‌گونه بوده که اگر در دنیا تا ابد جاودانه زندگی می‌کردند، تا ابد خدا را نافرمانی کنند؛ و بهشتی‌ها در حقیقت به این دلیل در بهشت جاودانه می‌مانند، چون نیت آن‌ها این‌گونه بوده که اگر در دنیا جاودانه زندگی می‌کردند، تا ابد خدا را اطاعت کنند. پس دلیل ابدی بودن [عذاب یا پاداش] هر دو گروه، نیّت آن‌هاست. سپس حضرت آیه: «بگو: هر کس طبق روش خود عمل می‌کند»[1] را تلاوت کرد و فرمود: [بر طبق روش خود] یعنی بر پایه نیّت خود.[2]
 
با حفظ این مقدمهٔ مهم در مورد اهمیت نیت، ادامهٔ خطبه شعبانیه پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله را می‌خوانیم که بعد از بیان بعضی از ویژگی‌های ماه خدا، به مؤمنین سفارش می‌فرمایند که در این ماه با نیت‌های پاک از خداوند درخواست و تقاضا کنند:
 
فَاسْأَلُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ بِنِیَّاتٍ صَادِقَةٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَةٍ؛
پس با نیت‌های راست و دل‌های پاک، از خدا درخواست کنید.[3]
 

ماه کتاب خدا

یکی از اتفاقاتی که برای بسیاری از ما رخ داده است، مواجه شدن و دیدار با بزرگان دینی است. جمله‌ای که معمولاً در این مواقع بر زبان ما جاری می‌شود این است که «سفارش می‌کنید که برای چه مسئله‌ای دعا کنیم؟». دلیل این اتفاق این است که می‌دانیم آن‌ها بیشتر از ما به خواسته‌های حقیقی انسان آگاه هستند و می‌دانند که برای ماندن در مسیر عبادت و بندگی، چه درخواست‌هایی اهمیت بیشتری دارد.
 
پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در خطبه شعبانیه خود، به مؤمنین سفارش می‌فرمایند که با نیت‌های راستین و قلب‌های پاک، از خداوند دو مسئله را بخواهند:
 
أَنْ یُوَفِّقَکُمْ لِصِیَامِهِ وَ تِلَاوَةِ کِتَابِهِ؛
[درخواست کنید] که شما را برای روزه و تلاوت قرآن توفیق دهد.[4]
 
اولین مسئله، توفیق روزه‌داری در این ماه است و دومین مسئله، توفیق تلاوت قرآن کریم. اینکه این دو خواسته در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند، نشان از مشابه بودن ارزش آن‌ها در نگاه پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله دارد و از آنجا که روزه‌گرفتن در این ماه واجب است، خوب است کمی راجع به جایگاه کتاب خدا بخوانیم تا بیشتر قدر این یادگار ارزشمند پیامبر را بدانیم و بفهمیم که چرا ایشان درخواست توفیق تلاوت قرآن که یک امر مستحبی است را در کنار درخواست توفیق روزه گرفتن که از واجبات است. قرار داده‌اند.
 
قرآن کریم کتابی است که شکی و شبهه‌ای در آن راه ندارد، تأییدکننده و نگهبان آموزه‌های کتاب‌های آسمانی قبل، هدایتگر، سراسر نور، برای انذار و بیم‌دادن، پیامی عمومی، روشنگر، بیان‌کنندهٔ همه‌چیز، راهنما به استوارترین راه، شفابخش دل‌های مؤمنین، جداکنندهٔ حق از باطل، یادآوری و اتمام‌حجتی بر کافران، سراسر درس برای اندیشمندان، گویا و فصیح، غیرقابل شکست، آسان برای پند گرفتن و برای خواندن که خوبان عالم از آن بهره می‌برند، نشان‌دهندهٔ راه مستقیم و حاوی آموزه‌های آخرین دین الهی است که خداوند متعال آن را برای هدایت انسان‌ها بر قلب پیامبرش نازل کرده است.
 
این چند خط توصیف قرآن، تماماً با استفاده از آیات این کتاب عزیز بود.[5] کتاب قرآن را که باز کنیم، در بسیاری از صفحات آن، آیاتی را می‌خوانیم که قرآن را معرفی کرده و ویژگی‌هایش را بیان نموده؛ البته روایات در فضیلت قرآن کریم نیز خودش یک کتاب مستقل است[6] که تنها به یک نمونه از آن‌ها اشاره می‌کنیم.
 

راهنمای راهبر

انجامِ بسیاری از کارها، بدون داشتن یک راهنمای مطمئن، ممکن نیست. به‌طور مثال برای داشتن یک کوهنوردی موفق، غیر از همراه داشتن وسایل کامل، داشتن یک راهنمای راه‌بلد هم نیاز است؛ زیرا بعضی مسیرها برای رسیدن به قله، به‌گونه‌ای هستند که حتی با بهترین و کامل‌ترین امکانات هم نمی‌توان آن‌ها را پشت سر گذاشت و عاقبت پاگذاشتن ‌در آن‌ها چیزی جز سقوط در دره و نابودی نیست. زندگی ما در دنیا هم پر است از مسیرهایی که عاقبت برخی از آن‌ها بهشت است و برخی جهنم. بهترین راهنمای راهبر برای این زندگی، کتابی است که اگر پیش روی کسی قرار بگیرد، او را به بهشت می‌رساند و هر که به او پشت کند، در دره‌های جهنم سقوط می‌کند.
 
رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرموده‌اند:
 
مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّارِ وَ هُوَ الدَّلِیلُ یَدُلُّ عَلَى خَیْرِ سَبِیلٍ؛[7]
هر که قرآن را پیشوای خود کرد، به بهشتش رهبری کند و هر که آن را پشت سر خود قرار داد، به دوزخش کشانَد؛ و او بهترین راهنماست که به بهترین راه‌ها راهنمایی می‌کند.
 
طبیعتاً حالا به‌خوبی می‌دانیم که چرا پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به ما سفارش فرموده که از خداوند بخواهیم تا توفیق خواندن قرآن کریم در این ماه را به ما بدهد.
 

ماه بزرگ خدا

این مصرع را همهٔ ما بارها شنیده‌ایم که: گر گدا کاهل بُوَد، تقصیر صاحب‌خانه چیست؟ خواندیم که رمضان، ماه مهمانی خداست و خدا در این ماه، پذیرایی ویژه‌ای برای مهمانانش تدارک دیده است، اما اگر کسی خودش، خودش را از حضور در این مهمانی محروم کند، طبیعتاً هیچ‌کدام از بهره‌ها را به دست نمی‌آورد. از طرفی این سفره‌ِی کرامت الهی چنان گسترده است که کمتر کسی وجود خواهد داشت که سر این سفره بنشیند و دست خالی بلند شود. سفره‌ای که در آن رحمت و مغفرت الهی چیده شده و تمامی مهمانان می‌توانند هرقدر که بخواهند، از این رحمت و مغفرت بهره‌مند شوند. به همین دلیل است که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در ادامهٔ خطبه شعبانیه، از ماه بزرگی سخن می‌گویند که در آن فقط افراد شقاوتمند و بدبخت، دست خالی می‌مانند:
 
فَإِنَّ الشَّقِیَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِیمِ؛
به‌درستی که شقی و بدعاقبت، کسی است که از آمرزش خدا در این ماه بزرگ محروم شود.[8]
                                                                                                                            
پایان‌بخش این قطعه را، بخش‌هایی از سخنان مقام معظم رهبری مدظله‌العالی قرار می‌دهیم که نکات زیبا و ارزشمندی پیرامون این مهمانی خداوند بیان فرموده‌اند:
 
«این یک ماهی است که شما در این ماه دعوت شده‌اید به میهمانی الهی. خود این جمله درخور تدبر و تأمل است؛ دعوت به میهمانی الهی. اجبار نکردند که همه افراد از این میهمانی استفاده کنند؛ نه، فریضه قرار داده‌اند؛ اما تحت اختیار خود ماست که از این میهمانی استفاده بکنیم یا نکنیم. بعضی هستند که در این میهمانی عظیم اصلاً فرصت این را پیدا نمی‌کنند که به این دعوت‌نامه توجه کنند. غفلت آن‌ها، فرورفتگی آن‌ها در کار مادیت و دنیای مادی به‌قدری است که آمدن و رفتن ماه رمضان را نمی‌فهمند. مثل همین که کسی را برای یک میهمانی بسیار باشکوه و پرخیر و برکتی دعوت کنند و او فرصت نکند؛ غفلت کند از این‌که کارت دعوت را حتّی نگاه کند. این‌ها که دستشان به‌کلی خالی می‌ماند. بعضی می‌فهمند این میهمانی هست اما به این میهمانی نمی‌روند. کسانی که خدای متعال به آن‌ها لطف نکرده است و توفیق نداده که با این‌که عذری ندارند، روزه را نمی‌گیرند یا از تلاوت قرآن یا از دعاهای ماه رمضان محروم می‌مانند، آن‌ها همین افراد هستند. کسانی هستند که وارد این میهمانی نمی‌شوند، نمی‌آیند به این میهمانی؛ حساب این‌ها روشن است. جمع کثیری از مردم مسلمان -امثال ما- وارد این میهمانی می‌شویم اما بهره ما از این میهمانی به یک اندازه نیست؛ بعضی‌ها بیشترین بهره را از این فرصت می‌برند.»[9]


پی‌نوشت:
[1]. سوره اسراء، آیه 84.
[2]. المحاسن، جلد ‌2؛ صفحه 330، حدیث 94.
[3]. أمالی شیخ صدوق، صفحه 93، حدیث 4.
[4]. أمالی شیخ صدوق، صفحه 93، حدیث 4.
[5]. سوره بقره، آیه 2؛ سوره بقره، آیه 97؛ سوره مائده، آیه 48؛ سوره ابراهیم، آیه 52؛ سوره نحل، آیه 64؛ سوره نحل، آیه 89؛ سوره اسراء، آیه 9؛ سوره اسراء، آیه 82؛ سوره فرقان، آیه 1؛ سوره یس، آیات 69 و 70؛ سوره ص، آیه 29، سوره فصلت، آیه 7؛ سوره فصّلت، آیات 41 و 42؛ سوره قمر، آیه 17؛ سوره مزمل، آیه 20؛ سوره عبس، آیات 11 تا 16؛ سوره تکویر، آیات 27 و 28 و سوره طارق، آیات 13 و 14.
[6]. اصول کافی، جلد ‌2، صفحه 596، کتَابُ فَضْلِ الْقُرْآن.
[7]. اصول کافی، جلد 2، صفحه 599.
[8]. أمالی شیخ صدوق، صفحه 93، حدیث 4.
[9]. بیانات در خطبه‌های نماز جمعهٔ تهران، 23/6/1386.